جدول جو
جدول جو

معنی پستا دست - جستجوی لغت در جدول جو

پستا دست
مقابل پیشادست
تصویری از پستا دست
تصویر پستا دست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دستا دست
تصویر دستا دست
مندل رو پاک، پارچه ای که بدور سر پیچند عمامه
فرهنگ لغت هوشیار
چیزی که امروز بخرند و قیمت آن را چند روز دیگر پردازند نسیه مقابل پیشا دست دستادست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پستادست
تصویر پستادست
پسادست، چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود، نسیه
فرهنگ فارسی عمید
مزد پیشی که قبل از انجام دادن کار بفروشنده یا کننده دهند اجرت پیشی بیعانه مقابل پسا دست، وجهی که هنگام خریدن چیز بفروشنده دهند نقد مقابل نسته پسادست: ستد و داد جز به پیشا دست داوری باشد و زیان و شکست. (لبیبی)، پیشدست مقدم، پیشدستی تقدم
فرهنگ لغت هوشیار
چابک دست چالاک: دلیر و سخنگوی و دانش پرست به تیر و به شمشیر گستاخ دست. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست پست
تصویر پست پست
نرم نرم آهسته آهسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشت دست
تصویر پشت دست
کف دست: (نسوزد کسیرا تب دیگران مگر پشت دستی که ساید بر آن) (خسرو دهلوی) یا پشت دست بر زمین نهادن (گذاشتن)، کمال فروتنی نمودن زاری و فروتنی کردن، یا پشت دری بر کندن، یا پشت دست خاییدن، پشیمان شدن افسوس خوردن ندامت تحسر تاسف. یا پشت دست داغ کردن، خود را ملزم بعدم تکرار کاری یا گفتاری کردن، یا پشت دست زدن، زدن با پشت دست. یا پشت دست کندن، یا پشت دست گزیدن، (مصدر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستادست
تصویر دستادست
((دَ دَ))
معامله نقد
فرهنگ فارسی معین
ویژگی سودا و معاملۀ نقد که چیزی بخرند و پول آن را همان ساعت بدهند، پیشادست، برای مثال ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)، تن به تن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پسادست
تصویر پسادست
نسیه، قسطی
فرهنگ واژه فارسی سره
ذخیره اندوخته پس افکندن پس انداز پس او گند، آنچه از اقساط بدهی و قرضی در موعد خود پرداخت نشده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسادست
تصویر پسادست
چیزی که پول آن مدتی پس از معامله داده شود، نسیه، برای مثال ستد و داد مکن هرگز جز دستادست / که پسادست خلاف آرد و الفت ببرد (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۸۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پسادست
تصویر پسادست
((پَ دَ))
پستادست، نسیه
فرهنگ فارسی معین